فاطمه نور دو عالم

حرف هایی گفته و نا گفته درباره زهرا(س)

فاطمه نور دو عالم

حرف هایی گفته و نا گفته درباره زهرا(س)

تبریک روز مادر هرچند دیر...

مادر، دوست دارم چون کبوتری بر پنجره قلبت بنشینم و بال فروتنی بر زمین بیفکنم. دوست دارم که زلال کلامم را از مروارید ادب و مهر پر سازم و بر دل خسته ات ببارم. دوست دارم که دست به دعا بردارم و خدا را به آیات خودش بخوانم که «پروردگار من، پدر و مادرم را مورد لطف خود قرار ده، چنان که آنان در کودکی مرا پروراندند.»



زینب(س) مادر دو شهید

در روز عاشورا، هر لحظه بر تعداد شهدا افزوده می شد و هر بار زینب(س) به تسلیت برادر از خیمه بیرون می آمد و با برادر همراهی می کرد و غم از سینه مهربان برادر می زدود. فرزندان زینب(س)، محمّد و عون اجازه خواستند و پا به میدان نهادند و سپس از مجاهدتی شجاعانه به شهادت رسیدند. اندکی بعد، حسین(ع) با دریائی از مهر و با چشمی گریان، این دو شهید در خون نشسته را بر دوش گرفته به سوی خیمه می آورد. چشم ها به خیمه دوخته شده بود تا کی مادر این دو لاله در خون شناور به سوگ آنان از خیمه بیرون آید. امّا زینب(س) به کوچکی این دو قربانی در آستان الهی و مقام ولایت می اندیشد. از شرم از روبرو شدن با برادر پرهیز می کند؛ مبادا با حضور او در سینه برادر ذره ای اندوه از شرم رخ بنمایاند. سلام خدا بر آن بانوی بزرگ و مادر نمونه.








تاریخ و مکان تولد حضرت زهرا (س)

در تاریخ تولد فاطمه علیهاالسلام در بین علماى اسلام اختلاف است. لکین در بین علماى امامیه مشهور است که آن حضرت در روز جمعه بیستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد یافته است. (1)


مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) در شهر مکه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محله‏اى است که در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنى کوچه عطارها مى ‏گفتند. رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکى که بارها در آن فرشته وحى بر پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) نازل گردید. این خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. (2)


و از آنجا که محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زیستگاه پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) و مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از این رو بارها در طول تاریخ هم‏زمان با تعمیر و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام کردند. (3)

کیفیت و چگونگى تولد حضرت زهرا (س)

دوران باردارى حضرت خدیجه سلام الله علیه سپرى گشت، زمان وضع حمل فرارسید، حضرت خدیجه سلام الله علیه براى زنان قریش پیام فرستاد تا بیایند و او را در امر وضع حمل کمک کرد و کارهاى مربوط به این برهه که مخصوص زنان است برعهده گیرند.

اما زنان قریش پاسخ دادند که ما نخواهیم آمد، چرا که سخن ما را نشنیده انگاشتى و با محمد صلى اللَّه علیه و آله یتیم ابوطالب، پیمان زناشوئى بستى.

خدیجه از این پاسخ رنجیده خاطر گشت، اما در یکى از همین روزها در حالى که او همچنان در بستر آرمیده بود، چهار زن گندمگون و بلندبالا مشاهده نمود که بر او وارد شدند. خدیجه که از دیدن آنان در هراس شده بود به تکاپو افتاد اما یکى از زنان او را آرام نمود و گفت:

اى خدیجه! اندوهگین و هراسناک مباش، ما از جانب خدا به سویت آمده‏ایم و خواهران تو هستیم، من ساره همسر ابراهیم خلیلم و این آسیه همسر فرعون است و آن یکى مریم دختر عمران و چهارمین ما صفورا دختر شعیب است. در این هنگام چهار زن در چهار سوى خدیجه سلام الله علیه قرار گرفتند و حضرت خدیجه سلام الله علیه حمل خود را بر زمین نهاد و نورى از او ساطع گردید که شرق و غرب عالم پرتوافکن شد.

نورى که به خانه‏ هاى مکه راه یافت و همه را در حیرت فروبرد. پس از آن ده فرشته همراه با طشت و ابریقى مملو از آب کوثر از آسمان فرود آمدند. آن بانویى که در پیش روى خدیجه قرار داشت مولود را با آن آب شستشو داده و جامه که از شیر سفیدتر و از عنبر خوشبوتر بود بیرون آورد. با یکى تن مولود را پوشاند، و دیگرى را مقنعه ‏ى او قرار داد آنگاه دست خود را بر لبان کودک نهاد و او را به سخن گفتن وادار نمود، فاطمه دهان گشود و چنین فرمود: اشهد ان لا اله اللَّه و اشهد ان محمد رسول‏اللَّه سیدالانبیاء و ان بعلى سیدالاوصیاء و ولدى سادة الاسباط.


آنگاه یکایک بانوان را سلام داده به نامشان خواند. آنها هم با رویى گشاده مولود فرخنده را مورد ملاطفت قرار دادند. حوریان بشارت تولد او را به آسمانها بردند. در آسمان از یمن قدوم او نورى پدیدار آمد و ساطع گردید که تا آن زمان سماواتیان چنین نورى را رؤیت ننموده بودند. بانوان خدیجه را شادباش گفته از میمنت و مبارکى و طهارت نسلش سخنها گفتند. خدیجه با سرورى زایدالوصف کودک را در آغوش کشید و با دنیایى امید و آرزو پستان در دهان او گذارد.

12 فروردین روز جمهوری اسلامی ایران





شکفتن گل ایمان را بر شاخسار زمان، شادمانه جشن مى گیریم و جاده هاى آفتابى استقلال را با گام هایى از جنس اراده و خودباورى مى پوییم.





12 فروردین، روز به ثمرنشستن خون شهیدان، روز بعثت انقلاب و روز استقرار حکومت مستضعفین گرامى باد.

شهادت حضرت زهرا تسلیت








از جمله اشعاری که حضرت علی علیه السلام در سوگ حضرت فاطمه سلام الله علیها سرودند این بود:


حَبِیبٌ لَیسَ یَعدِلُهُ حَبِیبٌ

وَ مَا لِسَواهُ فِی قَلبِی نَصِیبٌ

حَبِیبٌ غَابَ عَن عَینی وَ جِسمِی

وَ عَن قَلبِی حَبِیبی لَا یَغیِب

( دیوان الامام علی علیه السلام ، ص 89 )


تو ای زهرا شدی در خاک پنهان

شدی آسوده از رنج فراوان

چه گویم من جواب این یتیمان

نگر غمخانه ای روی زمین را

ببین اشک امیرالمؤمنین را

تو این زینب محنت قرین را


برگرفته از کتاب بانوی کمال نوشته شیخ حبیب الله نظام الدینی



چگونگی شهادت حضرت زهرا در ادامه مطلب






ادامه مطلب ...

عید نوروز امسالمان...


هف سینی که خودم چیدم


رسیده عید و دل ها شاد و خرم

همه در فکر دیدارند با هم


همه آماده انـد سفـره بچیننـد 

به فکـر سفـره های هفت سیننـد

 
منم در سفره دارم هفت سیـن را

ولی تـوأم شـده بـا داغ زهـرا

اگـرخواهـی برایمادر مـن 

دم عیـدی بِگِـریی دربـر مـن


کنار سفره ی عیـدم توبنشیـن
بگویم ماجرای هر چه هفت سیـن

بُودسین نخستین سیلـیِ کیـن 

به روی مادرم بـا دست سنگیـن


میـان کوچه راهش را ببستنـد
غـرور مجتبـایـش راشکستنـد

ببیـن بر سفـرهسیـن دومم را

که سویـینیست در چشمان زهرا


بمیرم، راه خانه گم نمـوده ست

تمام چهـره ی مادر کبـود ست


بگویـمسین سـومتا بسـوزی

که مادرسـوختبین کینه تـوزی

 

برای کشتـن زهـرا دویـدنـد 

درِکاشـانـه را آتـش کشیـدند


ببینسین دگراز من همین است

عزیزم چهارمیسقط جنیـناست


به آتش خانه راپُرمِه نمودنـد

گلـی را وحشیـانـه له نمودنـد


به روی سفرهسین پنجم این ست

سرِ سجـاده اشزینب حزین است


کنـد چـادر نمـاز مادرش سر

بگـویـد وای مـادروای مـادر


شده سفـره پر از اشک شبانـه

ششم سین سوت وکورماندست خانه


خدایـا مرتضی همـدم ندارد

به جز چاهش کسی مرهم ندارد


چه گویم ای عزیز از سین آخـر

بُـود آن سینـه ی مجروح مادر


هنوز آن سینه رادرمـان نگشتم

خداتاکی به صحرا و به دشتـم ؟


شده این سفره محسن چه رنگیـن

چه دردآور شده این سفره هفت سین

 

التماس دعا
 

آخرین جمعه سال است کجایی آقا؟؟


آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟

آخرین جمعه ی سال است کجایی آقا؟

یک نفر عاشق اگر بود زمین می فهمید!

عاشقی بی تو محال است کجایی آقا؟

اللهم عجل لولیک الفرج



آخرین جمعه سال است بیا آقاجان

حالمان رو به زوال است بیا آقاجان

من غزلهای به یاد تو فراوان دارم

که پر از درد و ملال است بیا آقاجان


یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد...
و چرا بیاید؟ وقتی که اکثریت قریب به اتفاق ما شیعیان در تمام سال از او غافلیم، و قلیلی از ما نیز به هنگام مشکلاتمان از او یاد می‏کنیم...
اما آقای ما!
به روسیاهی‌مان نگاه نکن و به دستهایمان که خالی اند،
و به زبانمان نیز گوش مسپار که گناهکارتر از آن است که تو را با صداقت و اخلاص بخواند،
قلب آن اندک بندگان واقعی خداوند را ببین که هر روز ـ صبح و شام ـ تو را می‌خوانند...

آقا جان! فاطمیه است. مادرتان روزهای پایانی دعایی کرد که فاصله اش تا اجابت بیش از چند روز نبود. هنوز زمزمه اش به گوش می رسد. «اللهم عجل وفاتی سریعا»

تو را به پهلوی مادرت دعا کن که «دعای ما به در بسته می خورد...» دعا کن که از زمانه خسته شده ایم. دعا کن که نفسمان دراین شهر آلوده به گناه گرفته است و بغض گلویمان را می فشارد.

کافی است دستانت را بالا بگیری و بگویی «اللهم عجل فرجی سریعا...»



 

آخرین جمعه سال هم به آخر رسید

آقایمان عبای غریبی به سر کشید

گفتم ز بی لیاقتی ماست غربتت

چشمی به هم گذاشت آهی ز دل کشید

من هم خجل ز کرده خویش مانده ام

مرغ دلم به جمعه ی سال دگر پرید

 

روزگار

چهروزگاریست...فکر می کنم سوم دبستان بودم توی کتاب فارسی خوانده بودیم :زمانی که خونریزی

 یا جنگ می شود یا اگر قلب کودکی به درد آید نباید نگران بود چون سازمانی به نام سازمان ملل پشتشان

 است...

هنوز هم از خاطرمنمی رود عکسش آن کودکانی که دست های هم را گرفته اند و دایره ای درست

 کرده بودند تا نشان همبستگی باشد..

اما.................

پس چه شد آن همه حرف های خوب و آرام بخش آن شعارهایی که ادعا می کردسازمان ملل بی طرف 

است.پس چه شد کدام بی طرفی آمریکا  دست نشانده خود را گذاشته.

هر روز تکرار می شود بی گناهی کودکان ..هر روز نقش می بیندد در چشمانم اشکهایشان.

کدام همبستگی ،ما در خودمان می شنویم گاهی کسانی می گویند ترجیح می دهم به 

 بدبختی های خودم فکر کنم تا به کودکان غزه.

اگر ما مسلمانیم همبستگی ایجاد کنیم .اگر انسانیم به فکر شان باشیم اگر قلب داریم درکشان کنیم ....

 چو عضوی به درد آورد روزگار    دگر عضو ها را نماند قرار 





 دوستان می تونیدکپی کنید با ذکر یک صلوات و اللهم عجل لولیک الفرج