دریچه ای کوچک بر کوثر زیبا فاطمه حسن زاده هستم دریچه ای ساخته ام کوچک اما وسیع درباره مادر شهیده ام درباره برادران شهیدان اسلام و درباره پیشوایان دینم اسلام باشد که چشم اندازی شود از دنیای کوچکمان به سرگذشت بلندشان ✿✿✿✿♥♥♥♥`*•.¸¸.•*´¨♥♥♥♥✿✿✿✿ بیا و دست از سرم برنـ ــدار! بگــذار تا نفس دارم سایه ات بر سَـ ــرم باشد چادر زیبـــای مشــکی مَن ✿✿✿✿♥♥♥♥`*•.¸¸.•*´¨♥♥♥♥✿✿✿✿ چـادرِ مـن نـه بـرای نشـان دادن فقـر در سریـال هـای کشـورم است … نـه لبـاس متهمـان ِ دادگـاه و زنـدان هـا … چـادر مـن تـاج بنـدگـی مـن است … سنـد زهـرایی بـودنـم را امضــا میکنـد …! طعنـه هـا دلسردت نکنـد بـانــو … بـا افتخـار در کوچـه هـای شهـر قـدم بـزن …! ✿✿✿✿♥♥♥♥`*•.¸¸.•*´¨♥♥♥♥✿✿✿✿ عفیف بمان بانــو در را ببند بگذار در بزنند بگذار بگویند مهمــان نواز نیستــی..! بگذار بگویند...... اینگونـه هر کسـی حریم دلت را لمس نمی کند ✿✿✿✿♥♥♥♥`*•.¸¸.•*´¨♥♥♥♥✿✿✿✿ خدا پلک را داد برای بستن چشم در گناه و ما خرجش کردیم برای چشمک زدن بر گناه... ✿✿✿✿♥♥♥♥`*•.¸¸.•*´¨♥♥♥♥✿✿✿✿ بدحجاب! بی حجاب! معذرت! معذرت! من از جانب تمام کسانی که شعار دادند "مرگ بر بدحجاب" از تو معذرت می خواهم. من از جانب تمام کسانی که شعار دادند " ملت ما بیدار است، از بدحجاب بیزار است" از تو معذرت می خواهم. من از جانب تمام کسانی که فعل تو را از خود تو جدا نکردند، معذرت می خواهم. من می دانم که تو اگر اهمیت و فلسفه ی حجاب را بدانی، به حجابت از من هم پایبندتر خواهی بود. من می دانم که اگر ظاهر امروز تو این است، من نیز بسیار مقصرم که اگر من توانسته بودم منطق و احساسم را راجع به حجاب به تو منتقل کنم، ظاهر امروز تو این نبود. من می دانم که اگر در فرهنگ سالمی که حکم اکسیژن را دارد، نفس کشیده بودی، ریه های عفافت غبار نمی گرفت. من می دانم که اگر عمق نقشه ها و اهداف دشمن و تلاش شبانه روزی شان را برای تاراج حیا می دانستی، مشتی محکم بر دهانشان می کوبیدی. من می دانم که در عمق دورنت خدا را دوست می داری، فاطمه ی زهرا(س) را دوست می داری، برای امام حسین(ع) اشک می ریزی و اگر ندای حق درست به تو برسد، هیچ گاه رضایت آن ها را با هیچ چیز دیگر در دنیا عوض نمی کنی. عزیز دلم! اسلام را با آن چیزی که من و امثال من می گوییم و عمل می کنیم، نشناس! حساب اسلام را از جامعه ی مسلمین جدا کن! که اگر ما به اسلام درست عمل کرده بودیم، پاکی همه جا را فرا می گرفت! عزیز دلم! اگر آن قدر نتوانسته ام تو را دوست داشته باشم، و این دوست داشتن را به تو نشان دهم، که تو با تمام وجود دریابی که برایم عزیزی و برای همین است که اعتقاد دارم باید از گوهر ارزشمند وجودت پاسداری شود، مشکل از من است!