فاطمه نور دو عالم

حرف هایی گفته و نا گفته درباره زهرا(س)

فاطمه نور دو عالم

حرف هایی گفته و نا گفته درباره زهرا(س)

میلاد حضرت علی مبارک باد....



حجت حق، از حریم حق، به امر حق عیان شد
روشن از نور رخش، ارض و سما، کون و مکان شد
خانه زاد حق ولادت یافت اندر خانه ی حق
حق به مرکز جا گرفت، باطل گریزان از میان شد


ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود / خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود
حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین / حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود
هر فرشته، تا بیایی، ای معمایی ترین / بال های خویش را دست توسل کرده بود


پدر جان
تو به من آموختی که ساده زیستن زیبا است و من پنداشتم ساده نوشتن هم همچون ساده زیستن زیباست. این بهانه ای شد که بگویم بی نهایت دوستت دارم. در روز پدر خداوند را با ناب ترین نیایش ها شاکرم و عاشقانه قلبم را تقدیمت میکنم.
حوادث میلاد حضرت علی در ادامه مطلب

ادامه مطلب

 
ادامه مطلب ...

دلم گرفته آقا...




دلم شکسته

دلم را نمی خری آقا؟

مرا به صحن بهشتَت

نمی بری آقا؟

اگر چه غرق گناهم

ولی خبر دارم؛
تو آبروی کسی را

نمی بری آقا ...


میلاد کوچک ترین سردار کربلا مبارک



اصـغر ای شــهزادۀ نیـکو لـقا
ای دو دست کوچکت، مشکل گشا
ای که نامت اصغر، اما اکبری
گرچه طفلی، لیک عین حیدری



دنیا همه دیوانه و شیدای حسین(ع) است
مهر همگان خاک کف پای حسین(ع) است
رمزی که شود ضامن ما در صف محشر
لبخند علی اصغر(ع) زیبای حسین(ع) است



آمده طفل حسین تا در جهان کاری کند
عشق خود بر خشکزار هر دلی جاری کند
آمده اصغر که با قنداقه و خون گلو
در جهاد کربلا، بابای خود یاری کند


(میلاد کوچکترین سردارکربلا تهنیت باد)

میلاد امام جواد مبارک...



امشب رضویون همه شادند
دل در حرم رضا نهادند همه
عیدى ولادت از پدر مى‏ گیرند
خشنود ز مقدم جوادند همه



 

ای کوی تو قبله ی مراد ادرکنی
ای دادرس روز معاد ادرکنی
ای گشته زفرط جود و احسان و عطا
مشهور و ملقب به جواد ادرکنی




 

ای روضه ی رضوان رضا ادرکنی
سرحلقه ی خوبان خدا ادرکنی
درجود و کرم نیامده در عالم
دستی به کریمی شما ادرکنی





تولدت مبارک پدرم...

با تو، باران بهاری ‏ام را پایانی نیست و بی‏ تو، پرنده‏ای آشیان گم‏ کرده در جاده‏ های پاییزم.
تو که هستی، پنجره، با بال‏ هایی گشوده از آفتاب، باغچه را مرور می‏ کند. با تو، نفس‏های مادرانه، تیررس اضطراب و تشویش را مجال نمی‏ دهند.
آجر به آجر، ساخته می‏شوم؛ وقتی پناه دست‏ های امنت، موسیقی مهربان عشق را به ترنم می‏ آیند.
بی‏ تو، بن‏ بستی می‏ شوم در هزار توی رنج‏ های خویش.
بی‏ تو، شکوه جهان، ویران ه‏ای است مسکوت و بی ‏هیاهو.

می‏ ستایمت که رونق کوچه‏ های سردسیر وجودم هستی؛ آن‏چنان که آفتاب، رگ‏های سپید قطب را.








پناهگاه امن خانه
شانه‏ هایت، ستون محکمی است پناهگاه امن خانه را.
دست در دستانم که می‏گذاری، خون گرم آرامش، در کوچه رگ‏ هایم می‏دود.
در برابر توفان‏های بی‏رحم زندگی می‏ ایستی؛ آن‏چنان‏که گویی هر روز از گفت‏وگوی کوهستان‏ ها باز می‏ آیی.
لبخند پدرانه‏ ات، تارهای اندوه را از هم می‏دراند.
تویی که صبوری‏ ات، دل‏های ناامید را سپیده‏ دم امیدواری است. مرام نامه دریا را روح وسیعت به تحریر می‏ آید؛ آن هنگام که ابرهای دلتنگی، پنجره‏های خانه را باران می‏پاشند.
آسمان همواره بوسه بر پیشانی بلندت را آرزومند است.





همیشه عاشقانه پدرم را دست داشتم و دارم..ایشالا تا وقتی که زندم سایش بالا سرم باشه و پیشتیبان همیشگیم باشه

پدرم تولدت مبارک